روزبهروزبه، تا این لحظه: 9 سال و 5 ماه و 23 روز سن داره
رایانرایان، تا این لحظه: 6 سال و 8 ماه و 18 روز سن داره

از تو می نویسم برای تو...

یادداشت های مامان برای روزبه و رایان

قصه‌های شب

دلبران من... جک و لوبیای سحر آمیز، جوجه اردک زشت، شیرشاه، پروانه کوچولو، کلاغ خبرچین، کدوی قل قله زن، روسو، اسکار سوسیس، پادشاه و دزدان قصه هایی هستند که شبها پیش از خواب براتون میگم. گاهی هم بیاد قبلا که کوچولوتر بودین براتون لالایی میخونم: گنجشک لالا، کودک مامان، لالا لالا لالا لالا گل کاشی(لالایی کرمانی)... و به این فکر میکنم که خیلی زود بزرگ میشین و دیگه برای خوابیدن به من نیازی ندارین و چقدر فرصت بغل کردن، قصه گفتن و لالایی خوندن کمه...
29 ارديبهشت 1400

یکمی از دو تا داداش ها بگم

نفس های من... مانند هر طلوع که خورشید زمین رو روشن و گرم میکنه، هر بار که صبح از خواب بیدار میشین انگار که دو خورشید دیگر برای من طلوع کرده، وجود شما، چشمان شما، نفس شما رگ زندگی منه، با هر تپش قلبم از خدا می‌خوام که از جسم و جان شما مراقبت کنه و در همون لحظه دلم برای همه کودکان دنیا میتپه. از خدا می‌خوام که من و بابا مادر و پدر آگاه و مهربانی برای شما باشیم و همه بچه های دنیا از این نعمت برخوردار باشند. روزبهم هر روز داناتر از روز قبله، به اعداد و ریاضیات خیلی علاقه داری، درباره بی نهایت بودن اعداد و اعداد توانی می‌پرسی. با جمع و تفریق و حتی ضرب اعداد تا حد نسبتا خوبی آشنایی. حروف انگلیسی رو بلدی، درباره خدا، مرگ، اندامهای د...
29 ارديبهشت 1400
1